تاریخ : پنج شنبه, ۲۴ آبان , ۱۴۰۳ Thursday, 14 November , 2024
21

فرهنگ عامه

  • کد خبر : 676
  • 15 مرداد 1399 - 19:45
فرهنگ عامه
فرولکلور از دو کلمه ي لاتيني «فولک (Flok)» به معناي «توده ي مردم وعامه» و به طور کلي «عوام»- که در معناي غير تخفيف آميز آن، در برابر «خواص» (نخبگان و فرهيختگان جامعه) قرار مي گيرد و «لور (Lore)» به معناي «دانش، ادب و مجموعه اي از معارف و دانستني هاي غير تخصّصي»، گرفته شده است

فرولکلور از دو کلمه ی لاتینی «فولک (Flok)» به معنای «توده ی مردم وعامه» و به طور کلی «عوام»- که در معنای غیر تخفیف آمیز آن، در برابر «خواص» (نخبگان و فرهیختگان جامعه) قرار می گیرد و «لور (Lore)» به معنای «دانش، ادب و مجموعه ای از معارف و دانستنی های غیر تخصّصی»، گرفته شده است.
برای اولین بار،یک عقیقه شناس به نام امبروز مورتون (Amborise Morton)، بیش ازیک قرن پیش، کلمه ی فولکلور را ساخت. او می نویسد: «آنچه ما در انگلستان، رسوم باستانی عامیانه با ادبیات عامیانه می نامیم را می توان دقیقا با یک ترکیب خوب ساکسونی یک فولک- لور”یا دانش عامیانه ” بیان کرد». این کلمه در ایران به «فرهنگ عامه» ترجمه شده است.
این اصطلاح، عملاً در تمامی زبان های اروپایی پذیرفته شد، اما معنای آن، همواره دچار تغییر شده است. محققان، ابتدا فولکلور را فقط شامل ادبیات توده، مانند: قصه ها، افسانه ها، آوازها، ترانه ها، مثل ها، معمّاها و … می دانستند کم کم سنت هایی که به طور شفاهی آموخته می شود و آنچه مردمان در زندگی خارج از دبستان فرا می گیرند نیز جزو آن گردید. چندی بعد، اعتقادات، اوهام و پیشگویی های راجع به وقت، نجوم، تاریخ طبیعی، طب و آنچه دانش توده نامیده می شد را نیز به این علم افزودند. سپس آداب و سنن و رسومی که راجع به هر یک از مراحل زندگی بود، مانند: تولد، کودکی، جوانی، زناشویی، پیری، سوگواری، جشن های ملی و مذهبی و نیز عاداتی که مربوط به زندگی عمومی می شود، از جمله تمام پیشه ها و فنون توده را نیزجزو فولکور به شمار آوردند؛ اما اگر بخواهیم فولکلور را در یک جمله کوتاه و کامل تعریف کنیم، باید چنین بگوییم که: «فولکلور، دانش آشنایی با پرورش نهادهای رسمی آموزش وتربیت) در میان یک ملت متمدن».
از آن جا که موضوع مطالعه ی فولکلور، بررسی جنبه های مختلف زندگی عامّه است، بنابراین می توان گفت فولکلور در جوامعی وجود دارد که افراد آن جامعه، دارای دو نوع پرورش عوام (مردم کوچه و بازار) و خواص (نخبگان) باشند؛ زیرا در جامعه ای که تمام اعضای آن را افراد تخحصیل کرده و فرهیخته تشکیل داده باشند، فولکلور وجود نخواهد داشت و یا برعکس، در مورد جوامع بسیار بدوی و رشد نیافته- که حتی خواندن و نوشتن هم نمی دانند- نیز به کار بردن کلمه ی فولکلور، معنا نمی دهد؛ اما به عقیده ی بسیاری از فولکلورشناسان، چنین جوامعی هرگز وجود خارجی ندارند (هر چند که بعضی دیگر، قبایل وحشی استرالیا را نمونه ای از این گونه اجتماعات می دانند).

ویژگی های فولکلور
با توجه به مطالبی که بیان شد، می توان ویژگی های زیر را برای فولکلور بر شمرد:
– فولکلور، اعمال و رفتار جمعی و گروهی است که در بین عامه ی مردم، رایج است. بنابراین، عمل و رفتار یک فرد با یک خانواده را نمی توان فولکلور نامید.
-ابداع کننده و به وجود آورنده و نیز زمان شروع رفتارها و اعمال فولکلوری معلوم نیست.
– عادات فولکلور در مجموعه فعالیت های زندگی اجتماعی، نقشی به عهده دارند.
– اعمال و رفتارهای فولکلور به مناسبت و بنا بر مقتضیات زمان، تکرار می شوند؛ یعنی آنچه در یک یا چند مرثیه و یا فقط در دوره ای خاص و محدود اتفاق افتد، در شمار فولکلور نیست.
– فولکلور در جریان انتقال، موافق مقتضیات نسل ها، دگرگون می شود.
رفتاریهای فولکلوریک، از حاکمیت اندیشه ای خاص که برخلاف میل توده باشد، پیروی نمی کنند، هر چند آن تفکر بر جامعه، حکومت داشته باشد.
شایان ذکر است که آداب ورسوم و رفتارهای فولکلور هر منطقه، برای مردم همان منطقه، «سنّت» و برای مردم سایر نقاط، به عنوان «فولکلور» خاصّ آن منطقه شناخته می شود.

فرهنگ عامّه، میراث غیر مادّی ملت ها
همان طور که گفته شد، یکی از ویژگی های فولکلور، تکرار پذیری و قابلیت انتقال آن به نسل های آینده است. از این رو می توان فولکلور هر منطقه را مجموعه ای از رفتارها، گفتارها، پوشش ها، آداب و رسوم و عاداتی دانست که افراد آن منطقه، آنها را گذشتگان و نیاکان خود به ارث برده اند؛ عاداتی که شاید از ابتدای بشریت آغاز شده و یا لااقل، مربوط به دوره های بسیار باستانی باشند. به عبارت کلی تر می توان فولکلور را میراث قومی و معنوی یک ملت دانست.
بنابراین، برخلاف تصوّر بسیاری که فکر می کنند فولکلور، تنها مربوط به گذشتگان و جنبه های مختلف زندگی آنهاست، باید گفت که هر چند فولکلور (یا همان دانش عامیانه)، میراث پیشینیان است، اما در حال حاضر و در جوامع امروزی نیز وجود دارد و هنوز هم زنده، پویا، جذّاب و با صلابت، بر پای ایستاده است و مردم، در حال حاضر نیز با مجموعه ی دانسته هایی که از گذشته های دور و از نسل های گذشته به جا مانده و سینه به سینه، جا عوض کرده و به آنها رسیده است، زندگی می کنند و در حقیقت، همین فولکور است که تا حدّ زیادی به زندگی آنها معنا و مفهوم می بخشد و آنها را به ادامه ی زندگی، دلگرم می سازد. در واقع، اگر فولکلور یک ملت را از آن بگیریم، تمام هویت آن ملت را گرفته ایم که بدون آن، زندگی، غیر ممکن خواهد بود. هر چند که فولکلور حاکم بر زندگی امروز، با فولکلوری که پیشینیان ما با آن زندگی می کرده اند، متفاوت است، اما به هر حال، بخشی از میراث گذشتگان است که بنا به مقتضیات زمان و شرایط امروز، تغییراتی در آن به وجود آمده است و به شکل قابل استفاده برای زندگی تبدیل گردیده است. حتی این احتمال وجود دارد که یک رفتار فولکلوریک در یک دوره ی زمانی و بنا بر شرایط حاکم فراموش شود، امادر دوره های بعد و با تغییر شرایط، دوباره فعال می گردد و حتی شاید پررنگ تر از قبل، در جامعه ی جدید ظاهر گردد.
وجود پیشینه ی کهن و درخشان تاریخی، زندگی اقوام و طوایف مختلف در کنار هم و شرایط متغیر آب وهوایی، باعث شده است که کشور ما دارای گنجینه ی بسیار غنی و سرشار از آداب و رسوم، لهجه ها، پوشش ها، قصه ها، افسانه ها، خرافات، بازی ها و… باشد و به همین دلیل، دامنه ی فولکلور در ایران، بسیار وسیع و متنوّع است.
یکی از مهم ترین دلایل غنای گنجینه فولکلور ایران، آمیخته شدن آن با فرهنگ و آداب و رسوم اسلامی است. ایرانیان، تا قبل از ورود اسلام به سرزمینشان نیز مردمی با تمدن و دارای فرهنگ و آداب و رسوم شناخته شده در بین ممالک آن زمان بودند، و پس از پذیرش اسلام، این آداب و رسوم، نه تنها رنگ نباختند و از بین نرفتند، بلکه در پرتو تعالیم اسلامی، رنگ و بوی اسلامی به خود گرفتند، و کامل تر از قبل، به حیات خود ادامه دادند. برای مثال می توان به عید نوروز اشاره نمود که از رسوم بسیار کهن سرزمین ایران به شمار می آید و با ورود اسلام نیز نه تنها از بین نرفت، که توانست با بهره گیری از عناصر فرهنگ اسلامی، جنبه ی دینی پیدا کند و همراه با این عناصر گران بها، کامل تر و جذّاب تر از پیش و به عنوان میراثی گران بها برای آیندگان به یادگار بماند.

کارکردهای فرهنگ عامّه در اجتماع
فولکلور شناسان، کارکردهای بسیاری را برای فرهگ عامه ذکر کرده اند که از جمله ی آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود:
۱. ایجاد همبستگی قومی و نژادی و نزدیک نمودن قومیت ها و ملیت ها به یکدیگر
اگرچه فولکلور از یک سو باعث تمایز اقوام و ملیت ها از یکدیگر می شود، اما از سوی دیگر، اگر با دقت در فولکلور طوایف و اقوامی که در یک منطقه یا یک کشور زندگی می کنند، مطالعه شود، مشاهده خواهد شد که درصد زیادی از زیر ساخت های فولکلوریک آنها دارای ریشه ی مشترک است. برای مثال: همانندی لهجه، پوشش، سرودها و موسیقی های محلی و آداب و رسوم حاکم بر زندگی اقوام مختلف، عاملی است برای ایجاد پیوند دوستی و نیز جلوگیری از ایجاد دشمنی و جنگ بین آنها.
در سطح وسیع تر می توان گفت از جهاتی تمام ملل جهان، دارای ریشه های فرهنگی و عادات فولکلوریک مشترک اند؛ چرا که در گذشته های بسیار دور، همگی از یک نژاد و تمدّن بوده اند و به مرور زمان، تقسیم شده اند و به صورت اقوام و ملیّت های گوناگونی که امروز شاهد آن هستیم، در زمین، پراکنده شده اند. برای مثال، قصّه ی «ماه پیشانی» ایرانی را می توان با اندکی تغییر، نزد فرانسوی ها، آلمانی ها و ایرلندی ها نیز یافت و از حیث موضوع، به قصه ی نروژی نزدیک تر است، همین اشتراک در زیر ساخت ها و اصول فرهنگ عامه می تواند زمینه ساز گفتگوی تمدن ها باشد و جهان را به سوی دنیایی به دور از جنگ و نزاع و خونریزی راهنمایی کند.
۲. فرهنگ عامّه هر ملتی، در حقیقت، حافظه ی تاریخ سیاسی و اجتماعی آن ملت است
همان طور که گفته شد، فولکلور، شامل تمامی اعمال و رفتار و گفتار و جنبه های مختلف زندگی بشری است که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد. بنابراین، با شناخت فولکلور یک قوم می توان به تمام این منابع، دسترسی پیدا کرد و از این طریق به راحتی می توان به شرایط زندگی سیاسی و اجتماعی مردم آن قوم پی برد. برای مثال: اگریک تعداد مثل و افسانه، اسطوره، ترانه و لالایی را تحلیل جامعه شناختی کنیم، متوجه می شویم که در درون آنها حرف هایی است که در شرایط خفقان حاکمیت آن زمان نمی توانسته اند به زبان بیاورند، به طوری که ترانه ها و لالایی های ما، حرف های سیاسی است و لالایی های روستایی ما ترانه هایی است علیه اربابان وخوان ها مناطق (۵) و یا امروزه اگر به دقت به مضامین جک ها و لطیفه های مردم پرداخته شود، عمیق ترین مسائل سیاسی و اجتماعی را می توان در آنها یافت که نمی توان آنها را در یک سند غیر عامیانه ، یک مقاله ی علمی و یا یک شعر پیدا نمود. از این رو می توان فرهنگ عامه را روح اجتمایع یک ملت دانست.
۳. فرهنگ عامّه را می توان خاستگاه و شالوده ی الهامات بشری در زمینه ی ادبیات و هنر به حساب آورد
این سرچشمه ی افکار توده که نسل های پیاپی، همه ی اندیشه های گران بها و عواطف و نتایج فکر و ذوق وآزمایش خود را در آن ریخته اند، گنجینه ی زوال ناپذیری است که آبشخور بزرگ ترین و ماندگارترین آثار هنری جهان است.
۴. فرهنگ عامّه را می توان نوعی رابط فرهنگی بین نسل های مختلف به حساب آورد
در حقیقت می توان گفت که فرهنگ عامه برای نسل های مختلف، نقش یک مدرسه را بازی می کند. خصوصاً در گذشته، به دلیل عدم وجود رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی به شکل امروزی، این نقش فولکلور، مهم ترین کارکرد آن به شمار می آمده است و در اشکال مختلفی همچون: دور هم نشستن های شبانه و گوش سپردن به قصه های پدربزرگ ها و مادربزرگ ها، پرده خوانی ها، نقالی هاو …ظهور می یافته است.

جایگاه فرهنگ عامّه در ادب فارسی
اگر به تعاریفی که تا کنون از فولکلور به دست آمده رجوع شود، مشاهده می گردد که بسیاری، فولکلور را همان «ادبیات عامّه» تعریف نموده اند، درحالی که این دو، مقوله ای جدا از یکدیگرند.
اگر ما مجموعه دانسته ها و اندوخته های ذهنی و فکری، رفتارها و آداب و رسوم عوام را به عنوان فولکلور تعریف کنیم، هنگامی که این دانسته ها و داشته های ذهنی و فکری بر روی کاغذ بیایند و مکتوب شوند، در حیطه ی قلمرو ادبیات عامه قرار می گیرند.
اما متأسفانه در ادب کهن فارسی، آن قدر که به ادبیات رسمی و دیوانی (دبیری) اهمیت داده شده است، به ادب یا فرهنگ عامه بها نداده اند و کتب نظم و نثر فارسی، سهم ناچیزی از صفحات خود را به ادبیات عامه، اختصاص داده اند که به هیچ وجه، تناسبی با کمیت و کیفیت آن ندارد. به طوری که نویسندگان ایرانی، از به کار بردن کلمات عامیانه ابا داشته اند و بی پیرایه و بی آرایه نویسی را ضعف ادبیات و کار نویسندگی می داتنسته اند.
دکتر پرویز ناتل خانلری در این زمینه می گوید: «تحقیق در لهجه های محلی و ثبت لغات و اصطلاحات هر ناحیه در ایران، هرگز رسم نبوده است. زبان عامه را قابل آن نمی شمرده اند که درباره اش بحث کنند و ادیبان در شأن خود نمی دیده ا ند که به این کار بپردازند». در عین حال، امروزه آثار اندکی در دسترس هستند که هر کدام به نوعی فرهنگ عامه ی کهن ایران را به تصویر کشیده اند، مانند: داراب نامه ی طرطوسی، ابومسلم نامه ی سمک عیّار، سندباد نامه و …اما اغلب این آثار، حاوی قسمتی از فولکلور (که همان اسطوره ها و افسانه باشند) هستند همچنین کتبی که از دوره ی ساسانیان به جای مانده اند، وجود بعضی اعتقادات را در آن دوران، به خوبی آشکار می کنند. از این دسته اند: ارداویراف نامه، شایست و ناشایست، دین کرد، بندهشن و نیرنگستان پهلوی (که مانند کتاب های دعای معمولی است و تأثیر عجیب و قریب بعضی ادعیه را بیان می کند). در اغلب این کتب، به اعتقاداتی بر می خوریم که بعضی تا امروز نیز رواج دارند، مانند: احترام به نان، تأثیر چشم زخم، آداب نوروز وهفت سین و…
کتب طنز و فکاهه (مثل: جوامع الحکایات عوفی و لطایف الطوایف فخر الدین علی صفی و رساله ی دلگشای عبید زاکانی)، و تذکره ها یا احوال نامه ها (مثل: تذکره ی دولتشاه سمرقندی و تذکره ی نصرآبادی که به شرح احوال شاعران طبقات مختلف اجتماع پرداخته اند) و سفرنامه ها (مثل: سفرنامه ی ناصرخسرو، تاریخ حزین، و …) از منابع خوب فرهنگ عامّه در ادب فارسی از زمان شکل گیری حکومت های محلی در ایران تا روزگار مشروطه به شمار می روند. و نیز می توان به کتاب کلثوم ننه اشاره کرد که در دوره ی صفویه، توسط آقا جمال خوانساری نوشته شده است که از یک سو نقد خرافه های میان مردم است و از سوی دیگر، نقد دستگاه آموزشی آن دوره.
در یک قرن اخیر و بخصوص پس از انقلاب مشروطه که باعث گردید رعایا و مردم نیز بتوانند وارد صحنه ی سیاست و تصمیم گیری حکومتی بشوند ، و آزادی نسبی مطبوعات در برخی ادوار، زبان ادبیات و سیاست به زبان روزمره نزدیک شده، زبان فاخر درباری به کناری گذاشته شده است. از نمونه های خوب این دوره می توان به چرند و پرند علی اکبر خان دهخدا و سروده های نسیم شمال اشاره کرد. در همین ایام بود که صادق هدایت، جمالزاده و دهخدا سنّت شکنی کردند و با روی آوردن به ادبیات عامه، فصل جدیدی در ادبیات معاصر راپی ریختند اگرچه پیش از آنها نیز روزنامه های: نسیم شمال، بهلول، حشرات الأرض، شب نامه ها، شیدا، ملا نصرالدین، کشکول، باب شمل، توفیق و بخصوص روزنامه فکاهی امید، کما بیش قدم هایی در این راه برداشته بودند و علاقه مندانی مانند طالبوف، میرزا ملکم خان، آخوندزداده وآقاخان کرمانی بودند که با نوشتن کتاب هایی هرچند معدود، پایه گذار کمرنگ ادبیات عامه در ایران شده بودند، بعدها نویسندگانی همچون: بزرگ علوی، صادق چوبک، صمد بهرنگی، علی اشرف درویشیان و محمود دولت آبادی، نیز توانستند با نوشتن داستان های عامیانه، قدم های بسیار مؤثری در جهت تکمیل ادبیات عامه کشورمان بردارند.

سخن آخر
هرچند که ایران در زمینه ی منابع فولکلوریک، نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر، غنی تر و کامل تر است، اما در اثر: فقر و گرسنگی، کوچ دادن و تخت قاپو کردن ایلات و عشایر، سهوت جابه جایی و حمل و نقل، هجوم فرهنگ بیگانه و تغییراتی که به سرعت در جامعه انجام می گیرد، بسیاری از آداب و رسوم دهات و ایلات دور دست، فراموش شده است و اگر امروز نسبت به جمع آوری آنها اقدامی نشود، دیری نمی پاید که بسیاری از این گنجینه های ملی را از دست خواهیم داد.
بنابراین، وظیفه ی ما این است که فولکلور اقوام وقومیت های مختلف ایران را شناسایی، تدوین و جمع آوری نماییم و از این میان، آنچه را که مثبت و سازنده است، در جامعه ترویج دهیم تا از فراموش شدن آنها جلوگیری به عمل آید.
به هر حال نباید فراموش کرد که دسته ای از این افکار و آداب و رسوم، نه تنها پسندیده اند، بلکه از یادگارهای روزهای پرافتخار ایران نیز به شمار می آیند (مانند: جشن های نوروز، تیرگان، مهرگان سده و …) که زنده کردن و نگهداری آنها یا بازسازی و الگو برداری از آنها، از وظایف مهم ملی محسوب می شود و باید بدانیم که امروزه، ملت هایی می توانند در عرصه ی فرهنگی، استوار بمانند و حرفی برای گفتن داشته باشند که بتوانند فرهنگ اصیل خود را حفظ کنند و آن را از خطر هجوم فرهنگ های مهاجم، در امان نگه دارید.
امروزه متأسفانه دیده می شود که بعضی از جوانان ما، به دلیل نداشتن شناخت صحیح از فرهنگ خود، سخن گفتن به زبان محلّی و یا لباس پوشیدن به شیوه ی پدران و اجداد خود را نوعی بی فرهنگی و مایه ی ننگ و عار خود می دانند و این موضوع، مخصوصاً در مورد ایرانیانی که به خارج از کشور مهاجرت می کنند، بسیار بیشتر صدق می کند؛ چرا که به محض خروج ازکشورشان، هویت فرهنگی خود را تا حدّ زیادی فراموش می کنند و در فرهنگ جدید، حل می شوند و این در حالی است که آنها باید سفیر فرهنگی ایران باشند و از ارزش ها و فرهنگ سرزمین مادری خود، دفاع کنند و آن را انتقال دهند. همان طور که مثلا یک ژاپنی، هر کجای دنیا که باشد، یک ژاپنی است، با همان فرهنگ و گاهی حتی پوشش سنتی خود!

لینک کوتاه : https://honaryarannews.ir/?p=676

برچسب ها

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.