(۱۹۲۴ – 2011)
سیدنی لومت یکی از پرکارترین کارگردانان سینمای دوران مدرن به شمار میرود که بیش از پنج دهه در عرصه هالیوود حضور فعالی داشت. وی درباره خلق آثار سینمایی میگوید: کار فیلم در حقیقت سرگرم کردن است، ولی من به فیلمهایی باور دارم که یک گام فراتر بروند و تماشاگر را به تامل و اندیشیدن وادارند.
سیدنی لومت ۲۴ ژوئن ۱۹۲۴ میلادی در فیلادلفیا به دنیا آمد. پدرش یک هنرپیشه لهستانیتبار بود. او در ایام کودکی به همراه پدرش به روی صحنههای تئاتر در نیویورک میرفت و در ۱۱ سالگی نخستین نقش هنری خود را در برادوی برعهده گرفت. لومت بعدها وارد عالم سینما شد و در ۱۹۵۰ اپیزودهایی از سریال آمریکایی خطر را کارگردانی کرد. نخستین فیلم سینمایی او دوازده مرد خشمگین (۱۹۵۷) شاهکاری بود که تبدیل به یکی از کلاسیکهای جهان سینما شد. این فیلم تصویرگر بحثهای هیات منصفه دوازده نفره دادگاهی برای تصمیمگیری درباره سرنوشت یک متهم به قتل است. یکی از اعضای هیات منصفه که آدم صادق و عدالتجویی است و نقش او را هنری فوندا بازی میکند، موفق میشود، دیگر اعضای هیات منصفه را به بیگناه بودن متهم متقاعد کند. تمام ماجرای فیلم در اتاقی کوچک روی میدهد. با این همه این فیلم خستهکننده نیست و با کارگردانی لومت برای گرفتن بازیهای هنرمندانه و نیز دیالوگهای جذاب، بیننده تمام وقت روی صندلی میخکوب میشود.
مهارت در فیلم های دادگاهی
پس از همین فیلم بود که نام لومت به عنوان استاد فیلمهای دادگاهی بر سر زبانها افتاد. او بعدها فیلمهای دیگری نیز ساخت که موضوع آنها مسائل قضایی و محاکمات دادگاهی بود. مهارت لومت باعث شد که بعدها ستارگانی چون مارلون براندو، ریچارد برتون، ویلیام هولدن، آنا مانیانی، کاترین هیپورن، پل نیومن، اینگرید برگمن، داستین هافمن و آل پاچینو به همکاری با سیدنی لومت روی آورند و آن را برای خود افتخاری بدانند. دلیل این که هنرپیشگان معروف به همکاری با لومت علاقه نشان می دادند، تنها به این دلیل نبود که او را کارگردانی بزرگ می دانستند، بلکه به این دلیل بود که لومت خود آموزش هنرپیشگی دیده بود و به زوایای شخصیتپردازی کاملا آشنا بود و برایش نقش های اصلی و فرعی دارای اهمیت یکسان بودند و این موضوعی بود که هنرپیشگان آن را در صحنههای فیلمبرداری متوجه می شدند. او عادت داشت، قبل از آغاز فیلمبرداری هر صحنه اصلی، ۲ هفته با هنرپیشگان تمرین کند.
یک کارگردان پرکار
لومت یکی از پرکارترین کارگردانان سینمای دوران مدرن است. میانگین ساختههای او از ۱۹۵۷، بیش از یک فیلم در هر سال بود و او در دوران حیاتش حدود ۴۰ فیلم ساخت. نگرش او به مسایل مالی پروژهها، هدایت درست هنرپیشهها، داستانپردازی قوی و بهکارگرفتن دوربین برای پررنگکردن تم اثر، از نقاط قوت او بودند. سیدنی لومت معمولا برای فیلمهای خود داستانهای پیچیده و هیجانانگیز برمیگزید. وی فیلمهای جنایی خود را بسیار هوشمندانه صحنهپردازی میکرد. لومت همچنین چند بار به عنوان فیلمنامه به سراغ آثار نویسندگان بزرگ آمریکایی مانند تنسی ویلیامز و آرتور میلر رفت. او که کارش را در نیویورک و خارج از محفل تئاتر برادوی، آغاز کرده بود به زودی یکی از کارآمدترین کارگردانان تلویزیون بدل شد. او در دهه هفتاد، زمانی که استودیوهای فیلمسازی هالیوود نوسازی میشدند و با شکلگیری «هالیوود نوین» نام کارگردانانی چون فرانسیس فورد کوپولا و ترنس مالیک بر سر زبانها میافتاد در نیویورک ماندگار شد؛ همان طور که وودی آلن و مارتین اسکورسیزی در نیویورک ماندند و فیلمسازی خود را ادامه دادند.
سیدنی لومت در همین دهه ۷۰ که دوره اوج هنری او بود، فیلمهایی ساخت که تقریبا همگی به کلاسیکهای عالم سینما تبدیل شدند. از آن میان میتوان به فیلمهای سرپیکو (۱۹۷۳)، قتل در قطار سریعالسیر شرق (۱۹۷۴)، بعدازظهر نحس (۱۹۷۵) و شبکه (۱۹۷۶) اشاره کرد. او یک فیلم انتقادی هم در همان زمان ساخت که با عنوان “شبکه” سر و صدای زیادی به پا کرد. موضوع فیلم درباره هوارد بیل مفسر خبری کهنه کار شبکه تلویزیون UBS است که وقتی به او تذکر میدهند که آمار تماشاگران برنامهاش افت کرده در برنامه خبری زندهاش اعلام میکند که در برنامه بعدی مغزش را متلاشی خواهد کرد. افشاگریهای «بیل» در برنامه بعدی باعث اخراج «ماکس شوماکر» (هولدن)، کارگردان بخش خبری میشود. “شبکه” که درباره نقش تلویزیون در جامعه آمریکا بود، ستایش منتقدان آمریکایی آن زمان را برای لومت به همراه داشت.
درون مایه آثار لومت
پیشداوری، قانونشکنی، فساد و کلاهبرداری درون مایه اصلی فیلم های لومت هستند. یکی از حیاتی ترین و اصلی ترین موضوعات مورد علاقه او، رشوهگیری و قانونشکنی در خود دستگاه اداری پلیس بود. نمایش فیلم “سرپیکو” در این زمینه باعث شد که از طرف مقامات دولتی، اصلاحاتی در نظام پلیس شهر نیویورک انجام گیرد. سرپیکو با بازی ال پاچینو محصول سال ۱۹۷۳ میلادی است. موضوع فیلم درباره فرانک سرپیکو یک افسر پلیس است که به نیروی پلیس منطقه ۸۲ نیویورک میپیوندد و به عنوان پلیسی تازه کار به خدمت مشغول می شود اما چون سودای کارآگاه شدن در سر دارد به دایره جنایی منتقل می شود و هم زمان در دانشگاه نیویورک به تحصیل می پردازد. “سرپیکو” با مقام ارشد خود کنار نمی آید و از بازرس مکلین می خواهد که او را به منطقه بیست و یکم منتقل کند.
سیدنی لومت در دوران زندگی خود بیش از ۴۰ فیلم ساخت اما در سال ۲۰۰۷ با آخرین فیلم خود شاهکار دیگری به عالم سینما هدیه کرد. این فیلم که «پیش از آنکه شیطان بداند مردهای» نام دارد با ستایش بیشتر منتقدان فیلم روبرو شد. فیلم موضوعی جذاب دارد. “اندی” کارگزاری ولخرج برای خروج از بن بست مالی برادر ساده لوحش هنک- که از همسرش جدا شده و قادر به تامین نفقه او و مخارج دخترشان نیست- را اغوا کرده و از او میخواهد تا نقشه سرقت از یک جواهر فروشی را عملی کنند.” این فیلم برای لومت نقطه مثبت ویژه ای در کارنامه فعالیت هنری اش به حساب می آید.
لومت در طول فعالیت کاری اش، چهار بار نامزد دریافت جایزه اسکار برای بهترین کارگردانی و یکبار نامزد دریافت این جایزه برای بهترین فیلمنامهنویسی شد. ولی هالیوود این جایزه را تنها یکبار در سال ۲۰۰۵ به طور افتخاری و به مناسبت زندگی هنری او اعطا کرد.
پایان یک دوره در عرصه فیلمسازی
سیدنی لومت ۹ آوریل ۲۰۱۱ در ۸۶ سالگی بر اثر بیماری غدد لنفاوی در آپارتمان خود در منهتن نیویورک چشم از جهان فروبست. در همین زمان بود که روزنامه لسآنجلس تایمز از قول وودی آلن و مارتین اسکورسیزی درباره لومت مطالبی منتشر کرد.
وودی آلن درباره لومت گفته است: سیدنی لومت حقیقتا یکی از فیلمسازان بااستعداد و پرانرژی نیویورکی بود که بهترین فیلمش «تپه» بود. من همیشه درباره او شگفتزده بودم که چگونه میتوانست این همه فیلم آن هم با این کیفیت بسازد، مهمتر از همه اینکه همیشه بازیگران زن و مرد زیرنظر او بهترین بازی خود را جلوی دوربین ارایه میکردند، این مرد حتی مردهاش بیشتر از مردم زنده انرژی دارد.
کوئنسی جونز آهنگساز و تهیهکننده هالیوودی که برای چهار فیلم از آثار لومت آهنگ ساخته بود، گفت: من از اینکه با چنین شخصیتی همکاری داشتم، بسیار مفتخرم، سیدنی فیلمساز رؤیایی بود که فیلمهایش در فرهنگ و جامعه ما تاثیری ماندگار داشته است. نسلهای آینده فیلمسازان از آثار سیدنی در کارهایشان الهام و راهنمایی خواهند گرفت و دیگر هیچ فیلمسازی متولد نخواهد شد که بتواند جای او را بگیرد.
مارتین اسکورسیزی هم معتقد است: مرگ “سیدنی لومت” بهطور مشخص پایان یک دوره در عرصه فیلمسازی است. او کار خود را در زمینه تئاتر بهعنوان بازیگر آغاز کرد و کار خود را در دوران طلایی تلویزیون پیگرفت و به مرور وارد سینما شد و در سال ۱۹۵۷ با ساخت فیلم «۱۲ مرد خشمگین» کولاک کرد و به شهرت دست یافت. من اکثر فیلمهای او را ستایش میکنم که از جمله آنها میتوان به «سرپیکو»، «بعدازظهرسگی» و فراتر از آن «شاهزاده شهر» اشاره کرد.
آل پاچینو بازیگر فیلمهای «سرپیکو» و «بعدازظهر سگی» به کارگردانی «سیدنی لومت» هم پس از مرگ لومت گفت: او در حالی مرد که میراثی ارزشمند از خود بهجا گذاشت، ولی برای کسانی که او را از نزدیک میشناختند، او فراتر از یک فیلمساز موفق، فردی انسان دوست و مردی مهربان بود. مرگ او فقدانی بزرگ است.